-
شک کن
دوشنبه 19 بهمن 1394 15:49
برای هیچ متعصبی دلیل نیاور! با او مجادله نکن! او جبهه میگیرد. کسیکه جبهه گرفت دیگر فکر آموختن نیست؛ بلکه فکر پیروزیست. تغییر دست خود شخص است؛ نه دیگران. بگذار او خودش کنجکاو شود و عقایدش را نقد کند. تنها به او دو کلمه بیاموز: «شــــــــــک کـــــن» این آغاز تغییر است...
-
عادت های منفی
دوشنبه 19 بهمن 1394 15:44
خارپشتی از یک مار خواست بگذارد با او همخانه شود، مار پذیرفت. چون لانۀ مار تنگ بود، خارهای تیز خارپشت به بدن مار فرو می رفت و مار را زخمی می کرد، اما مار از سر نجابت دم بر نمی آورد. سرانجام مار گفت: نگاه کن ببین چگونه مجروح و خونین شده ام، می توانی لانۀ من را ترک کنی؟ خارپشت گفت من مشکلی ندارم، اگر تو ناراحتی می توانی...
-
خروس
دوشنبه 19 بهمن 1394 15:41
چندی قبل که مهمان یکی از آشنایان بودم به او گفتم : خروسی داشتید که صبح ها همه را از خواب بیدار میکرد چکارش کردید؟؟؟؟ گفت سرش را بریدیم !! همسایه ها همه شاکی بودند و میگفتند : خروس شما ما را صبح ها از خواب بیدار میکند........ آنجا بود که فهمیدم هرکس مردم را بیدار کند باید سرش بریده شود! در روزگاری که همه از...
-
عشق و دریای پر متلاطم
شنبه 17 بهمن 1394 23:43
در کتاب فیه ما فیه مولانا داستان بسیار تأملبرانگیزی به صورت شعر درباره جوان عاشقی است که به عشق دیدن معشوقهاش هر شب از این طرف دریا به آن طرف دریا میرفته و سحرگاهان باز میگشته و تلاطمها و امواج خروشان دریا او را از این کار منع نمیکرد. دوستان و آشنایان همیشه او را مورد ملامت قرار میدادند و او را به خاطر این کار...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 17 بهمن 1394 23:42
یادمان باشد از امروز جفایی نکنیم گر که در خویش شکستیم صدایی نکنیم خود بسازیم به هر درد که از دوست رسد بهر بهبودی وی فکر دوایی نکنیم جای پرداخت به خود بر دگران اندیشیم شکوه از غیر خطا است خطایی نکنیم یاور خویش بدانیم خدای یاران را جز به یاران خدادوست وفایی نکنیم پر پروانه شکستن هنر انسان نیست گر شکستیم زغفلت.منومایی...
-
مطلبی از یک دوست
شنبه 17 بهمن 1394 23:42
پدرم سه تا تریلی 18 چرخ داشت.اسکانیا- ماک و ولو.من اسکانیا رو که دست پدرم بود بیشتر دوست داشتم چون زیباتر- جذاب تر- راحت تر- نرم ترو آیرودینامیک تر بود.امکاناتش هم کامل تر بود یخچال هم داشت.به قدری آیرودینامیک بود که با سرعت 110 کیلومتر در ساعت در حالت شیشه ها پایین کمترین جریان بادی به داخل کابین جریان نداشت.و در طول...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 12 بهمن 1394 22:06
این چند روز که حسابی درگیر کارهای دهه فجر بودیم احساس میکردم شاگردانم پخته تر و مرد تر شده اند با حساسیت تمام حرف های منو گوش میکردند و اجرا تمام مدرسه را که چند وقت بود درگیر کار بنایی و بهم ریخته بود مرتب و نظافت کردند و کلاس ها را تزیین و زیبا از دیدن احساس مسئولیت و مفید بودنشان حسابی لذت بردم امروز وقتی کارها قبل...
-
مهربانی
شنبه 3 بهمن 1394 22:00
-
آیا راه بهتری وجود دارد یا نه؟
شنبه 3 بهمن 1394 21:49
روزی، گوسالهای باید از جنگل بکری میگذشت تا به چراگاه برسد. گوسالهی بیفکری بود و راه پر پیچ و خم و پر فراز و نشیبی برای خود باز کرد. روز بعد، سگی که از آن جا میگذشت، از همان مسیر که باز شده بود استفاده کرد و از جنگل گذشت. مدتی بعد، چوپان گله ای ، آن راه را باز دید و گلهاش را وادار کرد از آن جا عبور کنند. مدتی...
-
شش و بیست دقیقه
شنبه 3 بهمن 1394 18:12
به ساعت نگاه کردم. شش و بیست دقیقه صبح بود. دوباره خوابیدم. بعد پاشدم. به ساعت نگاه کردم. شش و بیست دقیقه صبح بود. فکر کردم: هوا که هنوز تاریکه. حتماً دفعه ی اول اشتباه دیده ام. خوابیدم. وقتی پاشدم. هوا روشن بود ولی ساعت باز هم شش و بیست دقیقه صبح بود. سراسیمه پا شدم. باورم نمی شد که ساعت مرده باشد. به این کارها عادت...
-
راز موفقیت
شنبه 3 بهمن 1394 18:10
مرد جوانی از سقراط پرسید چیست؟ سقراط به او گفت: "فردا به کنار نهر آب بیا تا راز موفقیت را به تو بگویم." صبح فردا مرد جوان مشتاقانه به کنار رود رفت. سقراط از او خواست که دنبالش به راه بیفتد. جوان با او به راه افتاد. به لبه رود رسیدند و به آب زدند و آنقدر پیش رفتند تا آب به زیر چانه آنها رسید. ناگهان سقراط...
-
کاش ....
جمعه 2 بهمن 1394 19:50
یکی دو روز پیش از شبکه استانی خبری در مورد آهوهای منطقه حفاظت شده و آدرس و ..... و اینکه چندتایی هستند و بچه آهوها و .....و هوای عالی این فصل و توسعه گردشگری و ..... از اون لحظه مدام نگران آهوها شدم چند سالی شده که بیشتر جمعه ها با بچه ها میرفتیم دیدنشون ولی از آدرس دقیقش برای دیگران حرفی نمیزدیم فکر میکنم حالا که...
-
اصالت یعنی :
جمعه 2 بهمن 1394 14:40
اصالت یعنی : نتونی به کسی خیانت کنی، نتونی دل بشکنی، نتونی دورو باشی، نتونی آدما رو بازی بدی و ... یعنی برای خودت یک چهار چوب محکم اخلاقی داشته باشی ! چهارچوبی که خودت ، با جهان بینی خودت ، برای خودت تعریف می کنی . بنابر این ، کسی که چهارچوب اخلاقی داره ، اصالت داره. اصالت رو نه می شه به ارث برد ، نه می شه خرید ، نه...
-
از تمرکز بیش از حد بر تفریح و سرگرمی دست بردارید.
جمعه 2 بهمن 1394 14:27
از تمرکز بیش از حد بر تفریح و سرگرمی دست بردارید. از آنجا که اکثر مردم دوست دارند به شیوههای گوناگون سرگرم شوند، جامعه به جای تمرکز بر آموزش و پرورش زمان زیادی را صرف تمرکز بر سرگرمی و تفریح میکند. در حالی که مردم باید بین زندگی شخصی و حرفهای خود تمایز قائل شوند، اکثر انسانها زمان خیلی زیادی را صرف تماشای...
-
فرزندان صالح
پنجشنبه 1 بهمن 1394 12:24
این همه رد شدند و صلاحیت نداشتند و ما خبر نداشتیم چرا زودتر نگفتید ؟ ما هم بدونیم چرا چهار سال پیش تایید کردید گذشته از اونایی که هیچ اصل و نسبی نداشتند و شما اعتبارشان دادید و بزرگشان کردید و برای ما از اصل ، اصل تر شدند فرزندان آدم هایی به بزرگی ایران را چرا رد کردید؟ یعنی خدای ناکرده همین بزرگان تاریخ ایران...
-
تولد
چهارشنبه 30 دی 1394 22:35
امروز که کارنامه ها را تایپ میکردم از شاگردانم دوباره مشخصات میپرسیدم که اشتباه نکنم صبح امروز یکی یک بشقاب شکلات توی کیفم ریخته بود دنبال بهانه ای بودم تا با شیر بچه ها شکلات ها را پخش کنم من که بلد نیستم شکلات مفتی بخورم خخخخخخخخخخخخ یه دفعه گفتم کاش امروز تولد یکی از شما ها بود امید دستشو خیلی کم بالا برد گفت شاید...
-
کت و شلوار دامادی
سهشنبه 29 دی 1394 23:42
وقتی یکی از شاگردانم کت و شلوار میپوشد تا زنگ آخر همه کلاس چندیدن بار عروسی براش میگیرند زنگ تفریح از پنجره نگاهشون میکردم یکی یکی کت را امتحان میکردند کاغد خورده روی سرشون میپاشیدند و دست میزدند از شیطنت و بازیگوشی هایشون لذت میبرم ولی دوست ندارم احساسم را بهشون بگم چون اصلا جنبه ندارند مجبورم بی تفاوت نشون بدم
-
مادر
دوشنبه 28 دی 1394 13:23
به من گفته بودند عشق را در جایی می توان یافت .. به من گفته بودند عشق را در جایی می توان یافت که زندگی باشد، که زیبایی باشد. گفته بودند عشق در روییدن است، در دل سپردن و من به جستجوی عشق برآمدم و آن را در رویاندن دیدم، در زندگی بخشیدن. عشق را در جان کسی یافتم که وجودش را فداکارانه، ایثار کرد تا تجسم عشقش، خورشید تابناک...
-
حق الناس
شنبه 26 دی 1394 15:48
دانش آموزانم هر روز بزرگتر میشوند بعضی ها ساکت و گوشه گیر شدند و بعضی ها شلوغ تر آهنگ صدای آن ها تغییر کرده و مردانه تر شده است با شنیدن نام گل ها و اسم های دخترانه نیشخند میزنند بعضی وقت ها بیقرارندو بعضی وقت ها پر شور از بزرگ شدنشان لذت میبرم اما حیف من آنقدر انرژی و حوصله برایم نمانده تا بیشتر همراه بزرگیشان شوم...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 23 دی 1394 14:44
-
نامه مادرشوهر به عروس
سهشنبه 22 دی 1394 14:23
نامه مادرشوهر به عروس عروس قشنگم: من نه ماه بار فرزندى را در دل کشیدم تا به دنیا امد، شبهاى بسیارى تا صبح بالاى سرش بیدار بودم تا او اسوده بخوابد، وقتى زمین خورد و گریه کرد من اولین کسى بودم که اشکهاش رو پاک کردم، وقتى اولین بار مدرسه رفت این من بودم که پاى رفتن به خانه را بدون او نداشتم و تمام روز پشت در مدرسه برایش...
-
به احترام پاک کن های زندگی
سهشنبه 22 دی 1394 14:20
مداد : متاسفم پاک کن : چرا ؟ تو هیچ کار اشتباهی نکردی مداد : متاسفم چون به خاطر من اذیت می شوی هر وقت که من اشتباه می کنم ، تو همیشه آماده ای آن را پاک کنی. ولی وقتی اشتباهاتم را پاک می کنی بخشی از وجودت را از دست می دهی و هر بار کوچک و کوچکتر می شوی . پاک کن : اما برای من مهم نیست ! من ساخته شده ام تا هر وقت تو...
-
دلتنگ امروزتان خواهید شد...
سهشنبه 22 دی 1394 14:18
روزی هنگامی که فرزندانتان بزرگ شوند فضای منزلتان خالی از نقاشی های کودکانه خواهد شد؛ دیگر اثری از شکلک های خندان بر روی دیوارهای خانه، حک کردن اسامی بر روی پارچه ی دسته ی مبل ها و طرح های لرزان انگشتی بر روی شیشه های بخار گرفته ی پنجره های خانه،وجودنخواهد داشت. روزی هنگامی که فرزندانتان بزرگ شوند دیگر اثری از هسته های...
-
عشق از نگاه کودکان
شنبه 19 دی 1394 20:18
تعدادى از متخصصان این پرسش را از گروهى از بچه هاى ٤ تا ٨ ساله پرسیدند که: «عشق یعنى چه؟» پاسخ هایى که دریافت شد: • هنگامى که مادربزرگم آرتروز گرفت دیگر نمی توانست دولا شود و ناخنهاى پایش را لاک بزند. بنابراین، پدربزرگم همیشه این کار را براى او می کرد، حتى وقتى دستهاى خودش هم آرتروز گرفت. این یعنى عشق. (ربکا، ٨ ساله) •...
-
وان یکــاد.....
دوشنبه 13 مهر 1394 22:13
وان یکــاد و صـدقه خوانــدم و دادم باشــد که حسودی نزند چشم قشنگت را چشم * محمد مهدی شفیعی
-
درد سنگین
دوشنبه 13 مهر 1394 22:11
دردی که انسان را به سکوت وا میدارد بسیار سنگین تر از دردیست که انسان را به فریاد وا میدارد...! و انسانها فقط به فریاد هم میرسند،نه به سکوت هم! مشکل بسیاری از ما اینست که گوش نمیدهیم تا بفهمیم بلکه گوش میدهیم تا جواب دهیم دو نفر به یک شاخه گل پر از خار نگاه می کردن ! اولی اخم کرد و گفت چه دنیای بدی، حتی شاخهء گل هم خار...
-
یک قدم با تو
دوشنبه 13 مهر 1394 22:09
خداوندا ... خداوندا تو میدانی که من دلواپس فردای خود هستم مبادا گم کنم راه قشنگ آرزوها را مبادا گم کنم اهداف زیبا را مبادا جا بمانم از قطار موهبتهایت مرا تنها تو نگذاری که من تنهاترین تنهام؛ انسانم خدا گوید : تو ای زیباتر از خورشید زیبایم تو ای والاترین مهمان دنیایم تو ای انســــان ! بدان همواره آغوش من باز است شروع...
-
عید غدیر مبارک
پنجشنبه 9 مهر 1394 22:58
-
کاش
پنجشنبه 19 شهریور 1394 22:53
کاش می شد خنده را، تکثیر کرد کاش می شد اشک را، تبخیر کرد کاش می شد زندگی، تحریر کرد کاش می شد عذر یک، تقصیر کرد کاش می شد عشق را، تقدیر کرد کاش می شد نقص ها، تعمیر کرد کاش می شد نیمه ها، تکمیل کرد کاش می شد غصه ها، تقلیل کرد کاش می شد مهر را، تجلیل کرد کاش می شد شعر را، تحلیل کرد کاش می شد دردها، تقسیم کرد کاش می شد...
-
باز هم زود قضاوت کردید؟؟؟؟
پنجشنبه 12 شهریور 1394 00:43
مسئولین یک مؤسسه خیریه متوجه شدند که وکیل پولداری در شهرشان زندگی میکند و تا کنون حتی یک ریال هم به خیریه کمک نکرده است. پس یکی از افرادشان را نزد اوفرستادند.. مسئول خیریه: آقای وکیل ما در مورد شما تحقیق کردیم و متوجه شدیم که الحمدالله از درآمد بسیار خوبی برخوردارید ولی تا کنون هیچ کمکی به خیریه نکردهاید. نمیخواهید...